سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شما را نمایاندند اگر مى‏دیدید ، و راه نمودند اگر مى‏یافتید ، و شنواندند اگر مى‏شنیدید . [نهج البلاغه]
بازتاب بُرنا

استعفای دکتر لاریجانی همان طور که از قبل نیز احتمال آن می‌رفت بازتاب و واکنش‌ها‌ی فراوانی را چه در داخل و چه در خارج از مرزهای جغرافیایی کشورمان به همراه داشت.
بی تردید استعفای دبیر شورای عالی امنیت ملی که در طی 2 سال گذشته ابتکارات و ایده‌ها‌ی بدیعش در مذاکرات هسته ای، خاویر سولانا را بارها وادار به تمجید و تعریف از خود کرد، بیش از هر کس دیگر به مذاق آنهایی خوش آمد که موفقیت‌ها‌ی هسته ای دولت نهم که نتیجه ی سیاست‌ها‌ی پویا و تهاجمی رئیس جمهور و نیز ابتکارات لاریجانی بود، آنها را هر روز بیشتر از روز قبل در انتظار و افکار عمومی متهم به بی کفایتی و خیانت در امانت می‌کرد.
سال 83 و پس از 10 سال مدیریت رسانه ی ملی، علی لاریجانی در حالی به عنوان نماینده ی مقام معظم رهبری پای در شورای عالی امنیت ملی نهاد که به دلیل احاطه بر شرایط و تحولات بین الملل و نیز آگاهی از فرصت‌ها‌ و استعدادهای نظام، یکی از منتقدان سر سخت اقدامات حسن روحانی و به طور کلی دولت خاتمی در زمینه ی مسائل هسته ای بود.
لاریجانی به طور اساسی با نوع نگرش تیم مذاکره کننده ی هسته ای حسن روحانی و به تبع  آن اقدامات و تصمیمات آنها در این مسیر مخالف بود. جمله ی معروف وی یعنی «معاوضه ی دُر غلطان با آب نبات» خود گویای عمق اختلافات لاریجانی با حسن روحانی و محمد خاتمی بود.
همین طرز فکر و نوع نگرش لاریجانی به تحولات جهانی و نیز انتقادات فراوان وی به سیاست‌ها‌ی هسته ای دولت خاتمی بود که یک ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری نهم، دکتر احمدی نژاد وی را به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منسوب کرد.
 همانگونه که پیشتر گفته شد ابتکارات نوین لاریجانی در مذاکرات بویژه ابتکار طرح برد- برد وی که در راستای سیاست‌ها‌ی فعالانه و عزتمندانه دولت نهم انجام پذیرفت، جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در چانه زنی‌ها‌ی هسته ای نسبت به جایگاهی که دولت نهم و تیم حسن روحانی آن را برای کشور به ارمغان آورده بودند، به مراتب ارتقاء بخشید.
بدون شک جریان دوم خرداد و همچنین حسن روحانی از اینکه در مذاکرات هسته ای جایگاه ایران از چانه زنی برای داشتن زنجیره ی 164 تایی تبدیل به پیشنهاد – بخوانید تقاضا – غرب و آمریکا برای بسنده ی ایران به زنجیره ی 3000 تایی شده است، نگران و غضبناک هستند چرا که این موفقیت‌ها‌ بدست کسانی بدست آمده که اکنون رقبای آنان در عرصه ی سیاسی هستند.
مطمئناً استعفای لاریجانی تا چند هفته و یا ماه آینده دلایل اصلی آن آشکار خواهد شد. اکنون موقعیتی را برای آنان پدید آورده تا از برزخ سیاسی ای که بیش از 25 سال است گریبان آنها را گرفته سر برآروند و در تلاش برای تبرئه ی خود از نالایقی‌ها‌ و سوء تدبیرهای گذشته شان باشند. حجم بی سابقه ی اخبار و مطالب روزنامه‌ها‌ و سایت‌ها‌ی منتسب به این افراد پس از اعلام خبر استعفای لاریجانی خود مؤید این موضوع است.
لختی تأمل و درنگ در یادداشت‌ها‌ و سرمقاله‌ها‌ی امروز روزنامه‌ها‌ی جریان دوم خرداد گواهی می‌دهد که احساس ایجاد فضایی برای فرار از پرسش‌ها‌ی مردم در نزد این افراد به شدت بوجود آمده است.
به عنوان مثال مدیر مسئول روزنامه ی هبستگی که بارها همفکرانش در جریان دوم خرداد از وی به عنوان یک «اولترا ناسیونالیست بی منطق» یاد کرده اند امروز در سرمقاله ی روزنامه اش آورده:«با گذشت زمان و بدتر شدن شرایط جهانی علیه ایران، لاریجانی به همان روش‌ها‌یی رسیده که تیم هسته ای قبل از او با مذاکره و پذیرش تعلیق مدت دار و محدود عمل کرده بودند.» وی در جای دیگری از این یادداشت آورده است:«لاریجانی همچنین نادیده گرفتن نقش اکبر‌ها‌شمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی و دیگر شخصیت‌ها‌ی تأثیرگذار را عملی درست نمی‏دانست.»
«محمد ابطحی امروزسرخط روزنامه اعتماد ملی را به خود اختصاص داد. و در این یادداشت کوتاه آورده: اکنون به نظر می‌رسد آقای لاریجانی احساس کرده است که دُر غلطانی که بدست نیاورده، شکلاتی هم دریافت نکرده است!!؟ و در آینده هم با سیاست خارجی فعلی باز هم شکلاتی به دست نمی‏آید.»
اما محسن آرمین که بیانیه ی تشکل سیاسی متبوع وی در هنگام صدور قطعنامه ی شورای امنیت ملی علیه کشورمان هیچگاه از اذهان محو نمی‏شود، در سر مقاله ی روزنامه ی اعتماد با تأکید برآنچه وی ناکارآمدی لاریجانی در عرصه ی مذاکرات هسته ای می‌خواند، نوشت: یک ماه پیش که احمدی نژاد در نطق علنی خود به برخی اقدامات خودسرانه در مذاکره با طرف‌ها‌ی اروپایی اشاره کرد، خیلی‌ها‌ تصور کردند اشاره ی او به آقای روحانی است، اما آنان که با واقعیات پشت پرده آشنایی داشتند به خوبی دریافتند که انگشت اشاره ی احمدی نژاد به سوی لاریجانی است!!! نه روحانی.»
بدون شک آنچه در این مطالب و تحلیل‌ها‌ هویداست غرض ورزی و عقده گشایی این افراد از دولت و نیز اصولگرایان است. این افراد به گمان خود اکنون شرایطی نصیبشان شده که می‌توانند تمامی اقدامات نا بخردانه ی گذشته ی خود را استتار کرده ضمن اینکه در این راستا سیاست تخریب علیه دولت را نیز ادامه دهند.
اظهر من الشمس است که افکار عمومی موفقیت‌ها‌ و دستاوردهای کنونی کشور در عرصه ی سیاست خارجی بخصوص دستاوردهای هسته ای را مرهون تفکرات و اقدامات اصولگرایانی مانند دکتر احمدی نژاد و دکتر لاریجانی می‌دانند و اینگونه شانتاژها و لجن پراکنی‌ها‌ی سیاسی رسانه ای نمی‏توانند آنها را از به یاد آوردن اقدامات دولت‌ها‌ی گذشته منحرف کند.
افکار عمومی هیچگاه از یاد نخواهند برد زمانی را که خاتمی بیشتر اوقات خود را در اتاق استراحت ومطالعه اش در- اتاقی که قبل از آن اتاق دیدارهای عمومی بود- در کاخ سعد آباد به مطالعه ی متون غربی اختصاص می‌داد و در اندیشه ی گسترش طرح گفتگوی تمدن‌ها‌ می‌کرد، اما آن طرف تر عطاءا... مهاجرانی روزانه عازم باغ قلهک می‌شد تا با دوستان بریتانیایی اش پالوده بخورد و در این میان موسویان را نیز کم کم در جمع خود پذیرفت و کمی آن طرف تر سیروس ناصری به قراردادهای نفتی پشت پرده اش با دیک چنی فکر می‌کرد و حسن روحانی نیز در اندیشه ی دیدارهای قریب الوقوعش با جک استراو بود و ملتی که هر روز پیگیر پرونده ی هسته ای و مطالبه ی حقوقشان بدست این افراد بودند.
روزگاریست عجیب..... منبع



بازتاب بُرنا ::: یکشنبه 86/7/29::: ساعت 8:47 عصر

اما اصلی ترین و مهمترین موضوعی را که می‌توان از این پیشنهاد خاتمی و بخصوص آنجا که وی عدم پذیرش این پیشنهاد از سوی کروبی را باعث ائتلاف مشارکت، مجاهدین و کارگزاران می‌داند، استنباط کرد این است که حذف کروبی از معادلات جریان دوم خرداد و عبور از وی چندان کار دشواری برای خاتمی و اطرافیانش نیست، یعنی همان چیزی که در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم اتفاق افتاد. ادامه مطلب

بازتاب بُرنا ::: دوشنبه 86/7/23::: ساعت 10:23 عصر

یک کارشناس مسائل سیاسی در پاسخ به اظهارات اخیر حسن روحانی مبنی بر اینکه "کشور ملک طلق کسی نیست و احساس مالکانه داشتن نسبت به مردم و کشور بزرگ ترین مشکل و درد بی درمان جامعه است" تأکید کرد: در شرایطی که دولت نهم برای اصلاح امور فقط به دنبال آرامش فضای عمومی کشور بود و از مجازات دستهای آلوده به دلایلی صرفنظر و آن را به فرصت دیگری واگذاشت، برخی جریانها، با احساس امنیت، مجدداً از این فضای آرام سوء استفاده کرده و درپی تحریف حقایق و تحریک افکار عمومی علیه دولت منتخب ملت ایران برآمده اند.

 محمد علی رامین در گفتگو با رجانیوز، انقلاب اسلامی ایران را انقلاب ارزش ها و اصول اسلامی دانست و در ادامه بیان داشت : همان طور که شعارها و مبانی انقلاب اسلامی بر گرفته از قرآن کریم و روایات پیامبراعظم (ص) و نهج البلاغه امام علی (ع) است، قانون اساسی کشورمان نیز در چارچوب این اصول ومبانی تدوین شده است.

 وی افزود : متأسفانه برخی افراد که پس از انقلاب اسلامی به جایگاههای حکومتی دست یافتند، به مرور ایام ماهیت خود را که در تعارض با آن مبانی و اصول بود، با ظرافتهای خاصی ابتدا برای خواص و سپس، آرام آرام برای عموم جامعه نشان دادند و از آنجاکه این افراد خود را مسلط بر نظام می دیدند و از طرفی نیز برای جامعه ارزشی قائل نبودند، راهکارهای غیر اصولی خود را در گستره نظام اسلامی دنبال کردند و بدون توجه به آرمانها و اهداف متعالی انقلاب و مطالبات اصلی جامعه اسلامی، یک فرایند ارتجاعی مستبدانه و ناعادلانه را بر نظام اسلامی تحمیل کردند.

 این استاد دانشگاه، ایجاد شکاف عمیق میان کارگزاران حکومت با جامعه به دلیل سلطه طولانی  یکسری افراد خاص  بر ارکان نظام اسلامی  و افزایش بی عدالتی به صورت گسترش روزافزون فقر، فساد و تبعیض در سراسر مملکت اسلامی را دو تهدید واقعی برای نظام اسلامی خواند و افزود : افرادی که به دلیل سلطه ممتد خویش، احساس امنیت می کرده و تذکرات رهبر انقلاب را مورد توجه قرار نمی دادند و با اعمال شیوه خاندان سالاری و اشرافی گری و رفاه طلبی روزافزون، نظام جمهوری اسلامی را به یک نوع نظام سلطنتی تبدیل کرده و خود را جانشین خاندان پهلوی می پنداشتند که نفوذ گستره اعضاء این خانواده بر ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران،  نوعی یأس عمومی و بن بست فراگیر را بر جامعه ما به خصوص بر نسل جوان تحمیل کرده بود.

 رامین انتخابات سوم تیر 1384 را فرصتی برای ملت ایران دانست تا با حضور یکپارچه خود در انتخابات برای اصلاح روند انحطاط با توجه به رهنمود های رهبر انقلاب اقدام کنند و پاسخ قاطع منفی خویش را به تمام جریان های پر مدعا و جاه طلب ارائه دهند.

 وی گفت: از آن زمان تا کنون ملت بزگوار ما می بایست ابزار و امکانات قانونی را از طریق مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه بکار می گرفت تا بتواند تمام کسانی را که بر خلاف اصول و مبانی اعتقادی و دستور العمل های رهبری عمل کردند و عامل اصلی توسعه فقر و فساد و تبعیض در جامعه اسلامی بودند، به دادگاه عدل اسلامی احضار و مجازات اسلامی را در مورد آنها اعمال کند.

 این کارشناس مسائل سیاسی، کم کاری برخی مسئولان از یکسو و از سوی دیگر، گذشت، اغماض و بزرگواری جامعه در تبعیت از اشارات و رهنمودهای رهبری مبنی بر حفظ حرمت افراد و شخصیتها را دلیل عدم مجازات کارگزاران مجرم به جرمهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دانست و تصریح کرد: متأسفیم که افکار عمومی از روشنگری لازم نسبت به جرائم، خطاها و انحرافات بی شمار جریان مذکور، محروم مانده اند.

 رامین در ادامه افزود: در شرایطی که دولت نهم برای اصلاح امور فقط به دنبال آرامش فضای عمومی کشور بود و از مجازات دستهای آلوده به دلایلی صرفنظر و آن را به فرصت دیگری واگذاشت، برخی جریانها، با احساس امنیت، مجدداً از این فضای آرام سوء استفاده کرده و درپی تحریف حقایق و تحریک افکار عمومی علیه دولت منتخب ملت ایران برآمده اند.

 وی همچنین خاطرنشان ساخت: به نظر می رسد کسانی که دست های آلوده اشان تا مرفق در بیت المال و اسرار مملکت فرو رفته و بارها با دشمنان ملت شریف ایران، پیمان همکاری بسته و خیانت کرده اند، درصدد بدبین کردن جامعه نسبت به دولتی هستند که به تعبیر رهبر انقلاب، دولتی پاک دست و عدالتخواه است.

 ابن کارشناس مسائل سیاسی هشدار داد: اگر جریانهای فاسد بخواهند از آرامش موجود برای تبرئه خود و تخریب دولت سوء استفاده کنند و مصالح نظام و رهنمودهای رهبری را نادیده بگیرند، مطمئن باشند که دامنه حرکت شکنی هایشان بیش از هر چیز دامان خودشان را خواهد گرفت و مردم نجیب اما شجاع، حقیقت طلب و عدالتخواه ایران اسلامی در برخورد با خائنان به بیت المال و ارزش های اسلامی تعارف نداشته و آنان را از گردونه نظام خارج خواهند ساخت.  منبع



بازتاب بُرنا ::: یکشنبه 86/7/22::: ساعت 9:58 عصر

در حالی که درآمریکا رقابت بین جمهوری خواهان و دمکرات‌ها‌ بر سر تصاحب قدرت همچنان ادامه دارد شاهد آن هستیم هر یک به نوعی سیاستی را در عرصه بین المللی دنبال می‌کنند که منجر به مقبولیت و کسب آراء بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری شود. با این حال دمکرات‌ها‌ از شانس بیشتری برخوردار هستند چرا که سیاست جمهوری خواهان در عرصه ی خارجی همواره مبتی بر جنگ و خونریزی بوده است و کمتر دیده شده سران جمهوری خواه حاضر به حل مسائل از راه دیپلماتیک و گفتگو باشند و اگر هم بوده اند آن هم به صورت یک طرفه و بدون هیچ گونه قید و شرطی بوده است. که نتایج این سیاست غلط را امروزه در باتلاقی مانند عراق و افغانستان شاهد هستیم.
افول و عدم مقبولیت سیاست خارجی آمریکا حتی در بین هم پیمانانش نیز به خوبی قابل درک است که مصداق بارز آن پرونده ی هسته ای ایران می‌باشد. با توجه به موفقیت‌ها‌ی دولت نهم در عرصه ی سیاست خارجی و ابراز صریح موضع کشورمان در پرونده ی هسته ای در صحبت‌ها‌ی اخیر رئیس جمهوری طرف متخاصم را مجبور کرده که راهی به جزء گفتگو آن هم بر سر میز مذاکره در شرایط برابر نداشته باشد. در این میان دمکرات‌ها‌ که به ظاهر سیاست گفتگو برای حل مسائل را سر لوحه ی کار خود قرار داده اند از این فرصت استفاده کرده و به مخالفت با سیاست‌ها‌ی جنگ افروزانه ی جمهوری خواهان برخاسته اند که از جمله می‌توان به سخنان خانم نانسی پولسی از اعضای حزب دمکرات و رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در خصوص پرونده ی هسته ای ایران و همچنین فشار دمکرات‌ها‌ به دولت بوش برای حل بحران عراق با ایران اشاره کرد.
همچنین صحبت‌ها‌ی اخیر ریاست جمهوری در دانشگاه کلمبیا در خصوص رابطه بین ایران و آمریکا آن هم در موضع برابر حائض اهمیت می‌باشد.
با توجه به مطلب فوق شاهد سفر قریب الوقوع ولادیمر پوتین رئیس جمهور روسیه در هفته‌ها‌ی آینده برای شرکت در اجلاس کشورهای حاشیه دریای خزر هستیم  نکته ی قابل تأمل در این سفر آن است که با توجه به سیاست‌ها‌ی دوگانه و منفعت طلبانه ی روس‌ها‌ درقبال ایران که در بسیاری موارد شاهد آن بوده ایم و از مصادیق عینی ان می‌توان به عدم اتمام پروژه ی نیروگاه بوشهر و همچنین حمایت‌ها‌ی تشکیک آمیز روسیه در اجلاس‌ها‌ی بین المللی اشاره کرد. می‌توان اینگونه استنباط کرد که رئیس جمهور روسیه از بوجود آمدن اراده ای برای نزدیکی و گفتگوی بین ایران و آمریکا – بخصوص از طرف آمریکا – به صرافت افتاده تا سیاست‌ها‌یی را متفاوت از تصمیمات اتخاذ شده ی گذشته در قبال ایران در پیش گیرد.
روسیه که همواره از کنار اختلافات ایران و آمریکا بهره برداری‌ها‌یی را در راستای منافع خود برده به نظر می‌رسد که در این شرایط با سبدی پر عازم تهران شود و مطمئناً تکمیل نیروگاه هسته ای بوشهر یکی از اقلام این سبد خواهد بود اظهار نظرهای اخیر پوتین در حمایت از فعالیت‌ها‌ی هسته ای ایران و تأکید بر عدم انحراف این فعالیت‌ها‌ خود گویای این واقعیت است چیزی که روسیه در گذشته با اتخاذ یک سیاست کج دار و مریز از بیان صریح آن امتناع می‌کرد.  منبع   



بازتاب بُرنا ::: یکشنبه 86/7/22::: ساعت 9:44 عصر

مردم شریف استان دارالعباده یزد با تقدیم سلام و سپاس مجدد همشهریان عزیز شهرستان میبد شنیدم که به مناسبت انتشار اطلاعیه حقیر به عنوان خواهش و استدعای اینجانب از مسولان محترم شهرستان میبد در باره برگزاری مراسم نکوداشت گفتگو هایی به وجود امده که مایه رنجش دوستان مخلص شده است که با قصد خدمت در این اقدام فرهنگی زحمات زیادی متحمل گردیده اند لازم است به عنوان وظیفه و عذر تقصیر در این ماه مبارک به اطلاع برسانم که امام جمعه بزرگوار و فرزانه ی میبد حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج اقای اعرافی از ابتدای کار همه ی اقدامات را با دفتر ویژه رییس ستاد کل هماهنگ نموده بودند و اینجانب نیز همانطور که در اطلاعیه اعلام کرده ام دعوت ایشان را برای مسافرت به میبد به قصد صله ارحام و دیدار با فامیل و بستگان و عرض ارادت سپاس از همشهریان عزیز پذیرفته بودم

بنابر این به مسوولین محترم میبد و دوستان ستاد برگزاری نکو داشت اشکالی وارد نیست و انان همه قصد خیر داشته اند و علت تصمیم اینجانب برای استد عای برگزار نشدن مراسم نکو داشت توجه به آثار و تبعات منفی این کار در سطح ملی و ارزشی نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده است .

و اینجانب، خاک پای بسیجیان سرزمین مقدس اسلامی از آن نگران شدم که مبادا رضایت حقیر به برگزاری نکوداشت یک مسوول در زمان خدمت پایه گزاری بدعتی باشد که به حق شهیدان و ایثار گران و ولی نعمتان ارزشی دفاع مقدس و بزرگان علمای کشور ستم روا شود و به عظمت و تقدس این گونه مراسم معنوی و ارزشمند خدشه ای وارد آید .

 بنابراین اگر اشکالی وارد باشد تشخیص اینجانب و مشاورانم بر میگردد به همین جهت روز 17 مهر ماه در دفتر امام جمعه محترم میبد در تهران خدمت ایشان و فرماندار محترم ونماینده محترم مردم در مجلس شورای اسلامی و مسوول محترم اداره ارشاد میبد رسیدم و عذرخواهی کردم و معتقدم شایسته است همه از مسوولان دلسوز و خدمتگزار شهرستان میبد سپاسگزار باشیم. منبع

والعاقبه للمتقین

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح سرلشکر بسیجی دکتر سیدحسن فیروزآبادی  



بازتاب بُرنا ::: یکشنبه 86/7/22::: ساعت 10:38 صبح

سرلشگر بسیجی "سید حسن فیروزآبادی" طی نامه‌ای از برگزارکنندگان کنگره نکوداشت خود در شهرستان میبد یزد، خواستار برگزار نشدن این مراسم شد.

رییس فرهنگ و ارشاد اسلامی میبد گفت: خطاب این متن به امام جمعه میبد حجت‌الاسلام "علیرضا اعرافی" به عنوان مسوول کنگره بوده‌است.

"سیدحسین اسعدی" در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: سرلشگر فیروزآبادی در نامه خود از مسوولان و مخاطبان فراخوان این نکوداشت خواهش کرده در زمان خدمت از تجلیل صرف نظر کرده و صحنه انقلاب را از عواقب این بدعت پاک نگه دارند.

سرلشگر فیروزآبادی در ادامه افزوده است: به جای این اقدام، از شهیدان، جانبازان، رزمندگان ارجمند و بسیجیان دلاور آن دیار تجلیل نمایید چرا که با نگاه به جایگاه این عزیزان احساس شرم و حقارت می‌کنم.

در این نامه آمده‌است: من یکی از کوچکترین فرزندان و خدمتگزاران خوشبخت شما هستم که توفیق خدمت به اسلام، قرآن و ولایت را در حساسترین و پرمسوولیت ترین سنگرهای انقلاب پیدا کرده و از این بابت خداوند را بسیار شاکرم.

سرلشکر فیروزآبادی می‌افزاید: در برابر سدی قرار گرفته‌ام که به حکم اخلاق و ادب از شکستن آن بیمناکم و چه نکوداشتی بالاتر از آنچه برایم مانده است.

اهالی شهرستان میبد یزد با محوریت امام جمعه این شهرستان بنا داشتند به پاس خدمات سرلشگر بسیجی "سیدحسن فیروزآبادی"، کنگره نکوداشتی در اوایل آذرماه سال جاری برگزار کنند. منیع



بازتاب بُرنا ::: یکشنبه 86/7/22::: ساعت 10:37 صبح

به گزارش یزد فردا در حالی که بیطرف (باطرف) برای کاندید شدن در حوزه تهران آماده می شود خاتمی از او خواستتا برای یزد پسه کش نماید. باید منتظر بود و دید که این آقای نازک نارنجی! برای یزد پسه کش خواهد کرد؟ 

یادم هست پس از قبول قطعنامه 598 که دشمن بعثی تجاوزات خود را گسترش داد بسیاری برای مقابله به جبهه ها آمدند و عده ای هم چه بسا برای اینکه خودی نشان داده باشند حضور پیدا کردند. ... وقت با یکدستگاه پاترول تشریف آوردند و در پشت جبهه (اهواز) حضورشان را به رخ دشمن کشیدند.  ظهری بود و هوا بسیار داغ، ... محترم کنار منبع آب آمدند تا وضو گرفته و برای نماز آماده شوند که آب منبع طبق معمول بسیار داغ شده بود! ایشان اوفی کرده و فرمودند چقدر داغ است!  خلاصه گویا وضعیت منطقه به مذاقشان خوش نیامد و برای پشتیبانی از رزمندگان اسلام به سوی یزد شتافتند!  

 



بازتاب بُرنا ::: جمعه 86/7/20::: ساعت 8:0 صبح

توطئه ی اخیر محسن صفایی فراهانی برای فدارسیون فوتبال و تلاش وی برای دخالت و اعمال نفوذ کنفدراسیون فوتبال آسیا و نیز فیفا در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال کشورمان را در قالب مطالبی به استحضار مخاطبان و بازدید کنندگان محترم سایت سپهر رساندیم.
در این گزارش نیز سعی برآن داریم تا سوابق وی و نیز زدوبندهایی که باعث شده وی اکنون در مسند ریاست کمیته ی انتقالی فدراسیون فوتبال قرار بگیرد را در حد ضرورت و به اختصار به اطلاع برسانیم.
محسن صفایی فراهانی اوایل دهه ی 60 مدیر عامل شرکت ساختمانی مانا بود، وی سپس توسط محسن سازگارا (ضد انقلاب گریخته به دامن آمریکا) به سازمان گسترش و نوسازی صنایع  ایران رفت و در آنجا به عنوان معاون طرح و برنامه  کارش را آغاز کرد. حضور صفایی فراهانی در این سازمان دیری نپاید چرا که با ورود مصطفی‌ها‌شمی طبا به این سازمان در سال 1365 به علت اختلافات عمیق این دو، وی رخت سفر را از این سازمان بست و به دعوت دوست نزدیکش یعنی بهزاد نبوی به وزارت صنایع سنگین رفت و در آنجا به عنوان قائم مقام این وزارتخانه شروع به کار کرد.
حضور صفایی فراهانی در این وزارتخانه به مدت سه سال یعنی تا سال 86 به طول انجامید، اما با پیروزی‌ها‌شمی رفسنجانی در انتخابات ریاست محترم جمهوری پنجم، صفایی فراهانی به وزارت نیرو نقل مکان کرد و در آنجا به عنوان مدیر عامل شرکت توانیر انتخاب شد. اینبار حضور وی در این وزارتخانه 8 سال طول کشید یعنی برابر مدت ریاست جمهوری‌ها‌شمی رفسنجانی.
صفای فراهانی از جمله کسانی بود که همواره در هر جایگاهی که قرار می‌گرفت حلقه ای از افراد نزدیک و مورد اطمینانش را در کنار خود جمع می‌کرد و به نوعی خود در میان حلقه ی این افراد قرار می‌گرفت تا از مصونیت کافی در تصمیم گیری‌ها‌یش برخوردار باشد به همین دلیل همواره حضور وی در هر جایگاهی باعث ایجاد تنش‌ها‌ی فراوان میان وی و افراد زیر مجموعه اش می‌شد که از قضا همین موضوع نهایتاً به ضرر وی تمام شد که توضیح آن را در ادامه خواهیم داد.
با روی کار آمدن سید محمد خاتمی در سال 76 صفایی فراهانی عملاً وارد عرصه ی ورزش و فوتبال شد و علیرغم اختلاف شدید با‌ها‌شمی طبا عضو هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال شد.
بالا رفتن فراهانی از سیستم فدراسیون فوتبال البته مرهون حمایت‌ها‌ و ساپورت مشارکت از وی بود. صفای فراهانی که عضو شورای مرکزی جبهه ی مشارکت بوده و هست از نفوذ فراوانی در دستگاه خاتمی برخوردار بود و مشارکت که عملاً همه کاره ی دولت خاتمی بود در نفوذ وی در فدراسیون فوتبال کمک شایانی کرد.
پس از حضور صفایی فراهانی در هیأت رئیسه ی فدراسیون فوتبال، اختلافات وی با داریوش مصطفوی، رئیس فدراسیون فوتبال آن زمان آشکار شد چرا که صفایی فراهانی قائل به عضویت در هیأت رئیسه نبود و جایگاه مورد پسند وی، ریاست فدراسیون بود. در این میان مصطفوی به دلیل عدم برخورداری از حمایت‌ها‌ی حزبی قافیه را به صفایی فراهانی باخت و صفایی فراهانی سال 77 عملاً رئیس فدراسیون فوتبال ایران شد.
داریوش مصطفوی پس از انتخاب صفایی فراهانی به سمت ریاست فدراسیون فوتبال گفت: «خاتمی مسبب اصلی تمام این کارها است، خاتمی دندان کرم خورده ی سیاست را وارد فک فوتبال ما کرد. وقتی تیم فوتبابل به جام جهانی فرانسه رفت تازه کارم شروع شد. من از سال 73 تا 77 آرزویم این بود که بودجه ی فدراسیوون را از 40 میلیون به 200 میلیون برسانم ولی به محض اینکه من کنار رفتم، بودجه تا 6 میلیارد و 7 میلیارد افزایش یافت. خاتمی به همه ی فدراسیون‌ها‌ دستور داده بود به فدراسیون فوتبال صفایی فراهانی کمک کنند. صفایی فراهانی حزبی بود به همین دلیل خاتمی از او حمایت کرد.»
صفایی فراهانی رئیس فدراسیون فوتبل شد اما بودجه ی هنگفت میلیاردی که از سوی دولت به وی اختصاص داده شده بود عملاً هیچ دستاوردی را برای فوتبال کشور به همراه نداشت چرا که نه تیم ملی به جام جهانی رفت، نه مقام در خور شأنی را در آسیا کسب کرد و نه اینکه ساختار فوتبال ترمیم شده ضمن اینکه افتضاح صغر سن نیز در زمان ریاست وی بر فدراسیون فوتبال اتفاق افتاد.
صفایی فراهانی به دلیل سابقه ی 16ساله ی اقتصادی اش، یک مدیریت مبتنی بر اندیشه‌ها‌ی اقتصادی را در فدراسیون فوتبال بنا نهاده بود.
حضور صفایی فراهانی در فوتبال کشورمان که همراه با لابی‌ها‌ و زد وبندهای پشت پرده ی فراوان وی با مسئولین کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا بود، انجام خوشی نداشت چرا که همانگونه که پیشتر رفت، مدیریت اقتدار گرایانه ی وی در سمت‌ها‌ی اقتصادی قبلی کار دستش داد. در زمان حضور صفایی فراهانی در توانیر، محسن مهرعلی زاده یکی از افراد زیر مجموعه ی وی بود که مدیریت صفایی فراهانی باعث بروز اختلافاتی میان این دو شد و از قضا هنگامیکه محسن مهرعلیزاده به دستور خاتمی سکان ورزش کشور را در دست گرفت این صفایی فراهانی بود که به عنوان یکی از زیر مجموعه‌ها‌ی وی معرفی می‌شد.
فراهانی اما تاب این موضوع را نیاورد و درهنگام افتتاح ساختمان جدید فدراسیون فوتبال کناره گیری اش را از ریاست فدراسیون اعلام کرد.
وی از فدراسیون فوتبال رفت اما به طورکلی از محدوده ی فوتبال دور نبود چرا که وی فعالیت‌ها‌ی اقتصادی مشترکی را با یک ثروتنمد قطری انجام می‌داد که بعدها رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا شد، البته نقش محسن صفایی فراهانی در انتخابات محمد بن همام هیچگاه از چشم وی دور نماند و چند سال بعد پس از استعفای محمد دادکان از ریاست فوتبال کشورمان این بن همام بود که اصرار زیادی بر انتخاب صفایی فراهانی به عنوان رئیس کمیته ی انتقالی فدراسیون فوتبال ایران داشت.
صفایی فراهانی خود در این باره می‌گوید: «بن همام و سپ بلاتر به من گفتند که باید تو باشی و یا اینکه تیمی را از خارج می‌آوریم و قطعاً اگر تو نباشی ما اینکار را می‌کنیم.»
صفایی فراهانی رئیس کمیته ی انتقالی فدراسیون فوتبال  ایران شد که البته فیفا عدم پذیرش این موضوع از سوی سازمان ورزش ایران را با تعلیق فوتبال کشورمان تهدید کرد. 

دیدارهای غیر رسمی اخیر صفایی فراهانی با آنها و توطئه ی ابطال انتخابات با فرستادن ناظرانی از سوی این دو خود به اندازه ی کافی گویای این واقعیت است که اراده ی مصمم برای بقای صفایی فراهانی در فدراسیون فوتبال کشورمان وجود دارد. اراده ای که بواسطه ی فعالیت‌ها‌ی اقتصادی مشترک بوجود آمده و وعده‌ها‌ی صفایی فراهانی به هم حزبی‌ها‌یش برای استفاده ی انتخاباتی از فدراسیون فوتبال به جزمیت آن افزوده است.
اینگونه اند افرادی که برای حضور در قدرت دست به دامان چه اقداماتی که نمی‏شوند و با استفاده از اهرم‌ها‌ی خارجی آن هم به واسطه ی شراکت در پروژه‌ها‌ی پولی چگونه اراده ی داخلی برآمده از عزم ملی را به بازیچه می‌گیرند.  منبع       



بازتاب بُرنا ::: چهارشنبه 86/7/18::: ساعت 11:0 صبح

کلانتری برای کاندید شدن پسه کش کرد.. او که خود را اصلاح طلب و مرید خاتمی می داند اولین سوگند نامه اش را با این عبارات خطاب به گروههای اصلاح طلب (دنیا طلب) اینچنین اظهار داشت: هرکس از من حمایت کند، من احساس تعهد به آن مجموعه خواهم داشت و اینکه به آنها تعلق بیشتری خواهم داشت!!؟  آری این است سوگند اصلاح طلبانه(!) این است سوگندی که اصل 67 قانون اساسی را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد(!) این است شرف انسانی اصلاح طلبانه(!) این است پاسداری از حریم اسلام(!) این است نگاهبانی از دستاوردهای انقلاب اسلامی(!) این است پاسداری از ودیعه ملت توسط امینی عادل(!) این است امانت و تقوی(!) این است حفظ استقلال و اعتلای کشور و حقوق ملت و خدمت به مردم(!) این است دفاع از قانون اساسی (!) این است حفظ استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنها (!) 

   اگر بشه چی می شه   

 

 



بازتاب بُرنا ::: یکشنبه 86/7/15::: ساعت 12:21 صبح

بار دیگر یاران حضرت محمّد(ص) در آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان در سراسر ایران اسلامی خرو شیدند و با حضور پرشور خود فریاد مرگ بر امریکا و اسرائیل سرداده و از ملت مظلوم فلسطین حمایت کردند این راهپیمایی های عظیم در حالی انجام شد که مردم شب قدر گذشته را تا به صبح بیدار بودند. دهها هزار نفر از مردم یزد نیز با طی مسیرهای خیابان امام خمینی(ره) - شهید رجایی و بلوار امام زاده جعفر و خیابان قیام تا میعادگاه نماز جمعه راهپیمایی نمودند امسال مردم در کنار شعارهایشان از حماسه رئیس جمهور محبوبشان دکتر احمدی نژاد در قلب کفر و بخصوص دانشگاه کلمبیا تشکر کردند و تلاش یاوه گویان همراه دشمن را محکوم نمودند.



بازتاب بُرنا ::: جمعه 86/7/13::: ساعت 7:13 عصر

   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 255

بازدید دیروز: 630 کل بازدید :2507189

>> درباره خودم <<
بازتاب بُرنا
بازتاب بُرنا
خبرهای این وبلاگ گزیده اخبار دیگر سایتهاست و به صورت لینک منعکس می گردد.

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
بازتاب بُرنا

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<












>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<