سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس را سر انجامى است ، شیرین و یا تلخکامى است . [نهج البلاغه]
بازتاب بُرنا

 آیت الله سید محمّد رضا مدرّسی

انصافاً حیات و زندگانی سیاسی، اجتماعی و دینی مرحوم آیت الله حاج سید جواد مدرّسی رضوان الله تعالی علیه، یک حیات استثنائی بود. من که به عنوان فرزند ایشان هستم، الان که زندگی شان را مرور می‌کنم، می‌بینم، من هم ابعاد وجودی شان را درست نشناختم. مصداقی از مصادیق:« کَشَجَرهٍٍ طَیِّبَه، اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِِی السَّماءِ، تُؤتِی اُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِاِذنِ رَبِّها». یک شجره طیبه بود. دائم میوه ‌های گوارا و فوائد بسیار در ابعاد مختلف به مردم می‌رساند. خود ایشان یک مجموعه ا‌ی بود برای خودش. مشرب و مکتبی داشت. جامعه و محیط را به رنگ خودش می‌کرد، به جای اینکه رنگ محیط بگیرد. در هر جا بود افراد قابل، جذب می‌شدند. در احیاء سنت‌های دینی، در مبارزه با طاغوت، در کمک به مردم محروم، در تحصیل علم، در این که مجالس شان مذاکره علم باشد و در عبادت. معمولاً آنچه را که در جامعه فراموش شده بود ایشان توجّه می‌کرد و زنده می‌کرد. از نماز خواندن و عبادت کردن تا مسائل سیاسی و اجتماعی. از نظر عبادت، واقعاً کسی بود که برای اینکه مسجدها غریب نماند ، حتی نماز شبشان را زمانی که توان داشتند، می‌رفتند در دل شب بیرون، به مساجدی که کسی در آن نماز نمی‌خواند، در آنرا باز می‌کردند و یک ساعت، دو ساعت نماز می‌خواندند و عبادت می کردند و بعد از نماز صبح، حتماً زیارت عاشورا را می‌خواندند . معمولاً توصیه می‌کردند بعضی از زیارات عامه را حفظ کنید، زیارت جامعه‌ی صغیره را حفظ داشته باشید. خود ایشان خیلی مقید بودند که ذکرهای هنگام طلوع و غروب آفتاب، بین‌الطلوعین و وقتهای دیگر را بخوانند و نه تنها خودشان مبادرت داشتند، بلکه سعی می‌کردند، دیگران را هم به همین رنگ در بیاورند. آنقدر این ذکرها را ایشان تکرار می‌فرمود و می‌گفت همراهشان بخوانند، که همه حفظ می‌شدند. همچنین، ذکرهای هنگام مسافرت، زیارات و ادعیه و بعضی از آیات شریفه.
از نظر عملی، از جمله کوشاترین و مجدترین فردی بود که در این استان وجود داشت . رئیس کتابخانه‌ی مرحوم وزیری رحمه ‌الله‌علیه نقل می فرمود : « حدود 50 سال که من متصدی کتابخانه بودم هیچ کس به اندازه ایشان( مرحوم ابوی) از کتابخانه‌ی وزیری استفاده نکرد .» با وجود اینکه ایشان سردرد مزمن و بیماری و اشتغالات اجتماعی فوق‌العاده ای داشتند . تقریباً هرچه را که ایشان می‌خواند دیگر در ذهنش حاضر بود . یک مجموعه‌ای بود . ایشان بر فقه، روایات، احادیث، تاریخ ایران و خارج، روابط ایران و خارج، تسلط داشتند . نکته سنج بودند . نکته‌ها را از اینها بیرون می آوردند و در جای خودش از این نکته‌ها استفاده می کردند . دیگران را نیز به آن مسائل توجه میدادند و تحلیل می کردند . از لحاظ مبارزه هم که خداوند ایشان را برای مبارزه با طاغوت و هر انحراف دیگر آفریده بود . حتی قبل از سال42 . اصلاً تیپ ایشان طوری بود که" باید با طاغوت مبارزه کرد ، نباید طاغوت را به رسمیت شناخت" و بالاترین همت ایشان عدم رسمیت شناختن طاغوت بود که متأثر از روایات و دستورات اسلام بود، نه از چیز دیگر. بعد از قضیه قیام امام درسال 42 که دیگر مبارزه و انقلاب، شکل دیگری گرفت، از همان کودکی یادم می‌آید که در خانه ما همیشه بحث سیاسی بود . محیط، محیط سیاسی بود . بعد هم که کم کم انقلاب اوج گرفت و گسترش پیدا کرد، باز هم ایشان نقش بسیار مهمی در میان بازاریان، دانشجویان و طلاب داشتند . با همه‌ی قشرها ارتباط داشتند. با دانشجویانی که اهل یزد بودند و گرایشهای اسلامی‌داشتند در بعضی روزها، جلسات تفسیر می گذاشتند که بار سیاسی آن خیلی بالا بود. بازاریان و مردم عادی نیز با ایشان جلسات متعددی داشتند . مخصوصاً شبهای جمعه در مسجد خودشان صحبت می‌کردند. همچنین جلسه دعای ندبه داشتند که سال‌های سال برپا بود . تقریباً می‌توانم بگویم که همه جلساتی که صحبت می‌کردند، بار سیاسی و مبارزاتی داشت . حالا یا بسیار آشکار یا تا اندازه‌ای که مشکل آفرین نباشد و بتوانند کار را ادامه بدهند. از لحاظ کمک به مبارزات بر علیه رژیم نیز هر چه در توان داشتند برای تقویت مبارزین ، بویژه حضرت امام (ره) انجام می‌دادند .
هم اکنون افرادی می‌آیند (من بعضی از موارد را از قبل اطّلاع داشتم ولی بعضی ها را مطلع نبودم ) ذکر می‌کنند که ایشان با چه مشکلاتی، وجوهات و امکانات دیگر را در سخت‌ترین شرایط، برای حضرت امام (ره) به نجف می‌فرستادند ، حتی زمانی که فشار بر روحانیت زیاد شده بود، این کمک ها توسط ایشان ادامه یافت. شاید بتوان گفت، یکی از معدود کسانی که ثابت قدم ماند و تا آخر ایستاد و حتی یک لحظه هم در مسیرش، لغزشی نداشت، ایشان بود. فعالیت ایشان در اوج انقلاب هم معلوم است، در دفاع مقدس هم همه بهتر می‌دانند که ایشان انیس و مونس و همدم رزمندگان و بسیجیان بودند . همه‌ی نیروهایی که به نوعی درگیر مسائل دفاع مقدس و جهاد بودند، با ایشان در ارتباط بودند. از لحاظ تألیف نیز ما کسی را در استان یزد نمی‌شناسیم که فقه استدلالی را نوشته باشد . تنها کسی که دارای کتاب استدلالی در فقه هست که در دوران معاصر، طبع و نشر شده، ایشان هست . در مبارزه با انحرافات، مثل صوفی گری ، بابی‌گری ، بهایی‌گری و همچنین انحرافات مدرن، تحت عنوان جامعه‌ی مدنی و غیره کتاب‌ها و تألیفاتی دارند. هیچگاه در هدایت منحرفین و مبارزه با انحراف، کوتاهی نمی‌کردند. حتی گاهی در برابر گرایشات انحرافی بعضی مسئولین رده بالای استان نیز می ایستادند و با آنها برخورد می‌کردند ، خیلی قاطع و محکم . گاهی نیز به اشخاص بالاتر که سردمدار انحرافات مدرن بودند، تذکراتی می‌دادند،کتاب می‌فرستادند یا مقاله می‌نوشتند و یا درمواجهه با ایشان علیه مواضع آنها استدلال می‌کردند . شاید بتوان گفت، کمتر کسی این شجاعت و قاطعیّت را در برابر انحرافات داشت . یکی از مراجع عظام تقلید به من زنگ زدند و ضمن اظهار تأسف از فقدان ایشان ، فرمودند : « ایشان از هر جهت، رکنی نخبه بود و خلاف تشخیص خود عمل نمی‌کرد، یک چیزی را که تشخیص می‌داد، ملاحظه نداشت و از مصادیق: لا یخاف فالله لومه ... بود .» خداوند حافظه‌ای به ایشان داده بود که این همه معلومات را در مواقع لزوم، چه در نوشته و چه در بیان، می‌توانست بکار گیرد . گرچه سخنران نبودند، اما مطالب و نکات و دقایق در کلمات و گفتار و رفتار ایشان موج می زد. در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه‌ی با بی عدالتی در امر به معروف و نهی از منکر مقامات کشوری و کسانی که مسئولیت بالا داشتند،؛ هیچ کوتاهی نمی‌کردند . ایشان پیوند عمیقی با انقلاب و دفاع مقدس داشت و شاید بتوان گفت که کمتر روحانی با شرایطی که ایشان داشت، تا این حد ‌با جبهه در‌ ارتباط بود . همچنین استانهای مجاور نیز از شعاع وجودی ایشان استفاده می‌کردند، مخصوصاً استان کرمان و استان هرمزگان.
در پایان، ذکر این نکته ضروری است ، برای اینکه تاریخ انقلاب و دفاع مقدس، درست و کامل نوشته شود؛ به ناچار باید آن نقش‌هایی که ایشان داشتند، به طور مستند و از زبان کسانی که مستقیم با ایشان در ارتباط بودند، نگارش شود. اگر این کار صورت نگیرد، بی تردید بخشی از کارنامه انقلاب و دفاع مقدس، ناقص خواهد بود . باید اعتراف کنم من که فرزند ایشان هستم خیلی از خدمات ایشان در زمینه دفاع مقدس را اطلاع نداشتم و بعدها از گزارش پاسداران عزیز، یا سرداران عزیز و یا افرادی که در این رابطه بودند،‌آمدند و تعریف کردند، مطلع شدم.   منبع



بازتاب بُرنا ::: شنبه 88/8/23::: ساعت 6:40 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 76

بازدید دیروز: 321 کل بازدید :2507935

>> درباره خودم <<
بازتاب بُرنا
بازتاب بُرنا
خبرهای این وبلاگ گزیده اخبار دیگر سایتهاست و به صورت لینک منعکس می گردد.

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
بازتاب بُرنا

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<












>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<