سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طمع حکمت را از دلهای دانایان می برد . [پیامبر خدا علیه السلام]
بازتاب بُرنا

خسرو معتضد :

 با اشک محرومان پاداش 100 میلیونی از گلویتان پایین نمی رود

پاداش های صد میلیون تومانی مدتی است در مملکت متداول شده است؛ عیب و ایرادی هم ندارد! اصلاً طبقات اجتماعی در ایران از قدیم وجود داشته است.

 

هفت دودمان، اشراف و وزرگان، و اسپوهران، (سواران و سلحشوران و زمینداران مسلح)، موبدان و هیربدان، آزادان، ارتیشتاران (ارتشیان) هوتوخشان، اصناف و پیشه وران و صنعتگران که بار اصلی مالیاتها بر شانه آنان بود و حق ترفیع به رده ها و رسته های بالاتر را نداشتند، و از همه بدبخت تر و بیچاره تر و زحمتکش تر و گرسنه و فقیرتر طبقه واستریوشان یا روستانشینان که کشاورزی می کردند و غذای مردم مملکت را تهیه می کردند. میوه تولید می کردند، قنات حفر می کردند، باغها بوجود می آوردند، اما بار اصلی خراج یا مالیات، به گردن آنان بود. در تواریخ آورده شده که حتی اجازه نداشتند به میوه هایی که تولید می کردند تا آمدن آمار کار (محصل مالیاتی) دولت و نیز نماینده ارباب دست بزنند.
کودک یک کشاورز حتی اجازه نداشت یک خوشه انگور یا یک دانه سیب یا ترنج (پرتقال) از درخت بچیند و بخورد و تا مأمور دولتی نیامده اجازه هیچ کاری را نداشت. اواخرکار ساسانیان به جایی رسیده بود که دولت از جوی آب مزارع و هر درخت میوه مالیات می گرفت. بدتر آنکه از هر سر، انسان، یعنی از هر فرد انسان از سن 14 سالگی به بالا تا 70 سالگی مرکزیت (مالیات سرانه) دریافت می کرد.
نتیجه این بود که مردم همه به جان آمدند. ابتدا از قیام مزدک که یکی از حرفهایش این بود در هنگام قحط و غلا نباید انبارهای پر از غله، متعلق بر هفت دودمان و اشراف و وزرگان و واسپوهران و موبدان و هیربدان لبالب از گندم باشد و مردم از گرسنگی بمیرند. دولت قیام مزدک را سرکوب کرد و هفتاد هزار نفر را اعدام نمود. مردم آرام ننشستند. دیدید که وقتی اسلام ظهور کرد چگونه دولت ساسانی در طول حداکثر ده دوازده سال سقوط کرد و همه مردم مسلمان شدند (بجز شماری معدود ساکن کوهستانهای صعب العبور).
متأسفانه نمی دانم چرا مدتی است به گذشته های دور رجعت کرده ایم! اختلاس یا تخلف(!) بانکی که مرتکب می شویم، 3500 میلیارد تومان است. من خیلی گشتم نام آقای مه آفرید امیر خسروی و شرکای او را در فهرست بازرگانان و سرمایه داران و ارباب صنایع قبل از انقلاب پیدا کنم نتوانستم. در آن روزگار این حضرات آدمهای یک لاقبای بی کاره ای بودند که هیچ مؤسسه ای به نامشان ثبت نشده بود. حتی شک دارم در آن زمان دکان، مغازه و حجره ای هم داشته باشند.
گذشته از آن مدتی متداول شده پاداشهای صد میلیونی به مدیران شرکتهایی می دهند که اساس و سرمایه اولیه و سنگپایه هایشان مال دولت بوده و بدون طی مراحل قانونی یک شبه مثلاً خصوصی شده اند.
من هر چه در تاریخ گشتم از شرکت مخابرات که از سال 1331 در دوران دکتر مصدق زیر عنوان شرکت سهامی تلفن ایران از صاحبان سهام آن به قیمت نازل خریداری و ملی شد (یعنی دولتی شد) سابقه ای نیافتم. شرکت مخابرات در سالهای اخیر، ناگهان خصوصی شده است، در حالیکه تمام اموال و اثاث آن از اموال دولت و جزو بیت المال است.
اگر قرار است مؤسسات دولتی، خصوصی شوند پس باید حق انحصار نیز برداشته شود. شما چه گلی به سر مردم زده اید که برای خودتان پاداشهای کلان پنجاه و صد میلیونی می نویسید؟
شما از سفره مردم برمی دارید و به جای آنکه صرف توسعه مخابرات کشور کنید خودتان را میلیونر می کنید؟ تلفخانه تهران در سال های سلطنت مظفرالدین شاه راه اندازی شد. پدر دولت و ملت درآمد تا تلفن تهران که سالها دست معیرالممالک یکی از نوه های ناصرالدین شاه که مفت و رایگان امتیاز آن را گرفته بود به صورت یک شرکت سهامی درآمد و دولت مصدق پس از ملی کردن صنعت نفت و صنعت شیلات، سومین افتخارش این بود که شرکت سهامی تلفن ایران را که مردم از وضعیت افتضاح آن شکایت داشتند ملی یا دولتی کرد.
چه کسی آمده این ودیعه مردم را به بهانه خصوصی ساختن به دست آدمهایی داده که در مقابل چشمان مردم فقیر که یکی از آنها در ستون تلفنی یکی از روزنامه های مشهد نوشته بود سه ماه است فقط نیم کیلو گوشت و سه عدد مرغ به خانه برده است، پاداش صد میلیون تومانی به آقای مدیرعامل این شرکت می دهد؟ مگر مملکت قانون و مقررات ندارد؟ مگر می توان مثلاً وزارت کشور یا وزارت نفت یا وزارت اقتصاد را به بهانه خصوصی سازی از شمول مقررات و مصوبات مالی دولت خارج کرد و به هر وزیر یا معاون، صد میلیون تومان عیدی و پاداش سالانه داد؟
این پاداشها از گلوی گیرندگان آن پایین نخواهد رفت، زیرا دیدگان میلیونها ایرانی حسرت به دل و محروم، دختران و پسرانی که به علت نداشتن مسکن قادر به ازدواج نیستند، بازنشستگانی که حسرت یک سفر درست و حسابی را دارند، بی خانمانهایی که از ورود به بنگاه های مسکن واهمه دارند به این پاداشهای قلابی و بدون علت که فقط تبانی و پررویی باعث پخش و پلای آن است دوخته شده است.
مدیرعامل مخابرات چرا صد میلیون تومان امسال، پنجاه میلیون تومان پارسال و ان شاءا... در پایان سال 1391، دویست میلیون تومان پاداش نگیرد؟ مگر او کم زحمت کشیده؟ مخابرات در ایران از سال 1861 میلادی با سیم کشی تلگراف آغاز شده صد دهها وزیر و صدها رئیس تلگرافخانه و تلفن آمده اند و خدمت کرده اند، اما عرضه و شعور و ذکاوت ایشان را نداشته اند به خود چنین پاداشی بدهند.

انتهای خبر/ قدس آنلاین / کد خبر: 46062



بازتاب بُرنا ::: پنج شنبه 91/7/27::: ساعت 9:46 صبح


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 7

بازدید دیروز: 77 کل بازدید :2486436

>> درباره خودم <<
بازتاب بُرنا
بازتاب بُرنا
خبرهای این وبلاگ گزیده اخبار دیگر سایتهاست و به صورت لینک منعکس می گردد.

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
بازتاب بُرنا

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<












>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<